arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۷۶۹۰۹
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۸ - ۰۲ ارديبهشت ۱۴۰۳
قسمت سی و چهار؛

خاطرات بولتون: پمپئو گفت نمی توانم کاری که ترامپ می خواهد{یعنی حمله به ایران} را انجام بدهم/ وزیر خارجه بریتانیا گفت یک عوضی به دیوار سفارت ما می کوبد، این که چیز تازه ای نیست!

قبلاً چندین بار به استعفا فکر کرده بودم، اما این برای من یک نقطه عطف بود. اگر قرار بود همیشه در مواقع بحران این گونه تصمیم بگیریم و این‌ها تصمیماتی بودند که گرفته می‌شدند، دیگر حضور من چه فایده‌ای داشت؟ حدود چهارده ماه در کاخ سفید بودم. من به دنبال سوابق کاری طولانی مدت نبودم.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: کتاب «اتاقی که در آن اتفاق افتاد»، خاطرات کاخ سفید از زبان جان بولتون، مشاور امنیت ملی آمریکا در دوران ترامپ است. او سابقه معاون وزارت خارجه و نمایندگی آمریکا در سازمان ملل را در دوران جورج بوش پسر نیز در سابقه دارد. بولتون که با رویکردهای ستیزه جویانه در حوزه سیاست خارجی شناخته می‌شود، 372 بار در کتاب خود به ایران اشاره کرده است. این کتاب توسط انتشارات های امیرکبیر و مهراندیش با ترجمه های مختلفی به چاپ رسیده است. «انتخاب» روزانه بخش هایی از این کتاب را منتشر خواهد کرد.

به دفترم رفتم و ساعت 7:53 به پومپئو در خانه‌اش زنگ زدم. هر دو یک حال داشتیم. اوضاع اتاق بیضی را برایش توضیح دادم. پومپئو حسابی از دست آیزنبرگ که وقتی پومپئو رئیس سیا بود یک بار با همین حرف‌های غیرمسئولانه و خام مانع انجام یکی از عملیات‌های سازمان شده بود، عصبانی بود پومپئو هرگز او را نبخشیده بود. کوپرمن که در تمام این مدت در دفترش درست در کنار دفتر من بود تأیید کرد که آیزنبرگ سعی نکرده بود با او صحبت کند، سعی نکرده بود با او تماس بگیرد و سعی نکرده بود سیپولون یا مالوینی را پیدا کند.

 او فقط با عجله به اتاق بیضی رفته بود تا به ترامپ بگوید قرار است صدوپنجاه ایرانی را بکشد. این کاملاً نادرست، بررسی نشده و بدون فکر بود، اما از آن «اطلاعاتی» بود که توجه ترامپ را کاملاً به خودش جلب می‌کرد. وقتی درباره اشتباهات آن روز صحبت می‌کردیم، پومپئو گفت: این واقعاً خطرناکه. » این که ترامپ تصمیمی را که بر اساس تحلیل و ارزیابی دقیق داده‌های مرتبط گرفته شده است و مورد اجماع همه بوده، صرفاً به این دلیل لغو کند که که آیزنبرگ در دقیقه آخر بدون مشورت با کسی آمده و به او گفته که فکر می‌کند باید به اطلاعاتی که در واقع اصلاً اطلاعات نیست گوش کند و حرفی را بشنود که کاملاً غلط است، کار درستی نیست.

پومپئو گفت: توی زندگی مواقعی وجود داره که دلت می‌خواد بگی خودتون برید بفهمید باید چیکار کنید بعد از این که تلفن را قطع کردم کوپرمن به من گفت پنس وارد کاخ سفید شده است و هنوز منتظر حمله در ساعت نه است و می‌خواست بداند چه اتفاقی افتاده است حدود ساعت هشت شب به دفتر معاون اول رفتم و بیست دقیقه صحبت کردیم پنس هم مثل من گیج بود. او قبول کرد که به دیدن ترامپ برود و ببیند که می‌تواند راهی برای تغییر تصمیم او پیدا کند یا نه، اما معلوم بود که شدنی نیست حدود ساعت ۴۰: ۸ به خانه برگشتم.

قبلاً چندین بار به استعفا فکر کرده بودم، اما این برای من یک نقطه عطف بود. اگر قرار بود همیشه در مواقع بحران این گونه تصمیم بگیریم و این‌ها تصمیماتی بودند که گرفته می‌شدند، دیگر حضور من چه فایده‌ای داشت؟ حدود چهارده ماه در کاخ سفید بودم. من به دنبال سوابق کاری طولانی مدت نبودم.

در جمعه بیست و یکم ژوئن مالوینی گفت شب قبل با سیپولون و آیزنبرگ صحبت کرده است و آیزنبرگ اعتراف کرده بود که قبل از رفتن به اتاق بیضی با هیچ کس مشورت نکرده و ادعا کرده بود برای این کار هیچ وقت و فرصتی وجود نداشته است.

آیزنبرگ همچنین هیچ توضیحی برای این نداشت که چرا «اطلاعات» وزارت دفاع درست در دقیقه آخر رو شده است. مالوینی از جواب‌های درهم و برهم آیزنبرگ و بی اطلاعی سیپولون استنباط کرده بود که رفتار آیزنبرگ غیرقابل قبول است اشتباهات «غیرقابل قبول» زیادی در پنجشنبه رخ داده بود که اشتباه آیزنبرگ بدترینشان بود.

بعد از آن با پومپئو صحبت کردم و با هم بدترین لحظات روز گذشته را مرور کردیم. درباره ادعای دروغین حمله به سفارت بریتانیا در تهران وزیر خارجه بریتانیا، جرمی هانت، که پومپئو از خواب بیدارش کرده بود تا حقایق را از او بپرسد؛ ایمیلی برای پومپئو نوشته بود و گفته بود «همیشه از گفتگو با تو خوشحال می‌شوم اما چرا مرا نیمه شب از خواب بیدار کردی؟ یک عوضی با ماشین به دروازه سفارت ما می‌کوبد؟ این که چیز تازه‌ای در دنیای ما نیست! » بعداً دوباره با هم صحبت کردیم و پومپئو درباره اتفاقات روز پنجشنبه گفت: من نمی‌تونم کاری رو که اون (ترامپ) ازم می‌خواد انجام بدم. واقعاً غیر منصفانه است. نمی‌تونیم این کار رو بکنیم. ما افرادمون رو به خطر می‌ندازیم و خودت می‌دونی وقتی امروز واسه ناهار ببینمش چه اتفاقی می‌افته؛

اون می‌خواد من رو بپیچونه می‌خواد بگه مایک خودت می‌دونی که این کار درستیه مگه نه؟ از پومپئو پرسیدم که چطور می‌خواهد با این موضوع کنار بیاید که ممکن هم بود اتفاق نیفتد، چون ترامپ در تصمیمش شک داشت، اما او می‌خواست پومپئو تصمیمش را تأیید کند. پومپئو در جواب گفت: بهش می‌گم قربان، این یه نگاهه بذارید نظرم رو بهتون بگم. اگه من پدر یه سرباز در پایگاه هوایی الاسد بودم حالا احساس خطر بیشتری می‌کردم می‌خوام این طوری قضیه رو براش شخصی کنم بهش می‌گم اگه به این اقدامات ایران جواب ندیم خطر یه ایران هسته‌ای بیشتر میشه.

نظرات بینندگان